کد مطلب:28531 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:107
مردی از یارانش نزد وی آمد و گفت: ای امیرمؤمنان! من چیزی دریافت نكرده ام و فلان عذر، مرا از حضور [ در هنگام گرفتن غنایم] باز داشت. [ علی علیه السلام ]پانصد درهم خود را به وی بخشید.[1]. 2293.الجمل: [ علی علیه السلام] پس از سخنرانی اش در میان بصریان، از منبر پایین آمد.گروهی از یارانش را خواست و با آنان به سوی بیت المال رفت. به سوی قاریان فرستاد و آنان را فراخواند و [ نیز ]نگهبانان را فراخواند و دستور داد درهای بیت المال را بازگشایند، و چون فراوانیِ اموال را دید، [ این مصرع را] خواند: این، دستچین من و بهترین آن است.[2]. آن گاه، اموال را میان یارانش قسمت كرد و به هریك، شش هزار درهم رسید.یاران او دوازده هزار نفر بودند.خود نیز مانند یكی از آنان سهم برداشت. در همین حال كه به تقسیم اموالْ سرگرم بودند، كسی آمد و گفت: ای امیرمؤمنان! نام من از دیوان تو افتاده است و گرفتاری هایی كه تو دیدی، من نیز دیده ام. [ علی علیه السلام] سهم خود را به وی داد. ثوری از داوود بن ابی هند و او از ابو حرب بن ابو الأسود گزارش كرده است كه ابو حرب گفت: در بصره، امر شگفتی دیدم.چون طلحه و زبیر به بصره رسیدند، نزد گروهی از بصریان فرستادند كه من هم داخل آنان بودم. با طلحه و زبیر، وارد بیت المال شدیم.چون اموال را دیدند، گفتند: این است آنچه خدا و پیامبرش به ما وعده داده اند.آن گاه، این آیه را تلاوت كردند: «وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغَانِمَ كَثِیرَةً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَكُمْ هَذِهِ ی؛[3] خداوند، شما را به غنیمت های بسیار وعده داد كه دریافت می كنید و آن را برای شما تعجیل نمود» (تا آخر آیه) و گفتند: ما به این اموال، از هركس سزاوارتریم. وقتی سرنوشت آن قومْ چنین شد، علی بن ابی طالب علیه السلام ما را فراخواند و با او وارد بیت المال شدیم.وقتی اموال را دید، یك دست را بر دست دیگر زد و فرمود: «ای [ طلاهای] زرد! ای [ نقره های] سفید!دیگری را بفریبید» و همه آنها را به طور مساوی میان یارانش تقسیم نمود، جز پانصد درهم كه برای خود، كنار گذاشت. مردی نزد او آمد وگفت: نامِ من از دیوان تو افتاده است.فرمود: «پانصد درهم [ من] را به وی دهید». سپس فرمود: «سپاسْ خداوندی را كه چیزی از این ثروت را به من نداد و آن را بر مسلمانان عنایت كرد».[4].
2292.مروج الذهب: علی علیه السلام آنچه از اسلحه، چارپا، اثاثیه و ابزار و دیگر چیزها در لشكرگاه جملیان یافت، برداشت و آنها را فروخت و میان یاران خود تقسیم كرد و برای خود، پانصد درهم برداشت، چنان كه برای همه همراهانش، چه یاران و چه بستگان و فرزندان، چنین كرد.
این دستچین من و بهترین آن است/ در حالی كه هر میوه چین، دستش به دهان خودش است [ و خود می خورد]». ابو عبید می گوید: این، مَثَل است برای كسی كه بهترین چیزهایی را كه دارد، بر دوست خود ایثار می كند و مراد علی علیه السلام از این سخن، آن بود كه خود را به ثروت مسلمانان آلوده نكرد و آنها را در جای خود قرار داد.(لسان العرب: 155/14؛ مجمع الأمثال: 488/3)